سریال آقای قاضی...

درود بر همگی دوستان عزیز و مهربان و همراه با من. امیدوارم در تک تک لحظه‌های زندگی موفق و سربلند باشین و هیچوقت چشم به راه و بی‌قرار هیچ کسی نباشین.خیلی خوشحالم که دوباره فرصتی دست داد که بتونم بنویسم و نوشته جدیدی رو توی وبلاگ قرار بدم. امروز اومدم درباره سریالی باهاتون صحبت کنم که تقریباً چند ماه پیش دیدمش کامل اونم به خاطر اینکه توی اینستاگرام چند تکه دیدم و از بازیگرش که توی «پوست شیر» بازی کرده بود، آقای «بهزاد خلج» خیلی با پرستیژش حال کردم خدائی. وقتی سریال رو دیدم خیلی نکات آموزشی دیدم و یادگیریش برام جالب بود. من چون خیلی حقوق دوست داشتم اما فرصتی نشد که بتونم تصمیم درستی درباره انتخاب رشته و... فکر کنم؛ خب رفتم دنبال رایانه و کامپیوتر و... و الانم یه وبلاگ‌نویس باکلی کارای دیگه‌ام. حالا بیاین تفسیر خودمو از سریال واستون بگم...

هوش مصنوعی؛ خوب یا بد؟!

درود بر همگی دوستان عزیز و همراهان گرامی من در وبلاگ شخصیم؛ امیدوارم در تک تک لحظه‌های زندگیتون سرشار از سلامتی و شادی و خوشبختی باشین. خیلی سپاسگزارم از شما که به هر دلیلی وبلاگ من و نوشته‌های من رو می‌خونین، به وبلاگ من سر می‌زنین و من رو مورد لطف و محبت خودتون قرار می‌دین.

امروز (الان که دارم می‌نویسم ساعت 03:27 صبحه) دوست دارم از دیدگاه شخصی خودم، افکار و اندیشه و همچنین تئوری خودم درباره «هوش مصنوعی» صحبت کنم و امیدوارم شما هم بعد از خوندن این نوشته بیاید و از تئوری و دیدگاه خودتون برای من توی دیدگاه‌های این نوشته بنویسین و باهم همفکری کنیم و به یه نتیجه تقریبی برسیم...

سریال پوست شیر

درود بر همگی همراهان عزیز؛ امیدوارم در تک تک لحظاتتون خوب و سلامت باشین. امروز اومدم تا دیدگاه و تفسیر خودم رو از یه سریال ایرانی عجیب و غریب بگم. سریالی که در شبکه نمایش خانگی منتشر می‌شه و وقتی نگاهش می‌کنی فقط و فقط توی بٌهت و تعجب می‌مونی و اصلاً نمی‌تونی حدس بزنی واقعاً بعد از این بخش و سکانس چه اتفاقی می‌افته. خیلی عجیبه از سریال‌های آبکی ایرانی ولی واقعاً از دیدن این سریال بسیار بسیار شگفت زده و حیرانم.

من این سریال رو نگاه نمی‌کردم و فکر می‌کردم مثل سریال‌های آبکی و چرت و پرته اما... وقتی چند قسمت (جسته و گریخته) وقتی خانوادم داشتن نگاه می‌کردن و من دیدم پیگیر شدم تا سریال رو از اول ببینم. باید بگم خیلی تعجب کردم و این باعث شد بفهمم چقدر عوامل این سریال، از نویسنده و طراح تا کارگردان و بازیگرا توی این سریال سنگ تموم گذاشتن...

... ولی لازمه!

برای من انگیزه، «جایزه» نیست!

برای من انگیزه «پول» نیست!

برای من انگیزه «قدرت» نیست!

برای من انگیزه «شهرت» نیست!

برای من انگیزه اینه که بهم گفتن: «وقتی می‌بینم انرژی رامین توی جاده می‌افته، بهش فایل توی شهر بیشتر می‌دم اما توی جاده نمی‌فرستمش وقتی می‌بینم واقعاً توان و انگیزه‌ای واسش نمی‌مونه»

برای من انگیزه اینه که بهم گفتن: «ما مناطق مشکل‌دار رو دادیم به تو که درستشون کنی، از پسش بر اومدی پس تصمیممون درست بود»

برای من انگیزه اینه که بهم گفتن: «درسته توسعه نداشتیم، اما توی منطقه‌هائی که دادیم به رامین و درستش کرد، اٌفت نداشتیم»

برای من انگیزه اینه که بهم گفقتن: «وقتی آمارتو دیدم می‌خواستم همون لحظه بهت زنگ بزنم اما گفتم بزار برسم از سفر رو در رو باهاش صحبت کنم»

برای من انگیزه اینه که بهم گفتن: «توی نگهداشت فقط 2 نفر رو معرفی کن؛ شهرستان مهدی، مرکز استان رامین! دیگه کسی رو نداریم...»

برای من انگیزه اینه که بهم گفتن: «من می‌تونستم به هر کسی زنگ بزنم اما فقط زنگ زدم به تو... چون می‌دونستم اگر به تو بگم بدون استثناء می‌دونم اون کار به بهترین شکل ممکن انجام شدست»

برای من انگیزه اینه که بهم گفتن: «ای کاش بقیه هم مصل تو همینجوری کار می‌کردن اونوقت دیگه هیچ مشکلی توی روند کاری نداشتیم»

برای من انگیزه اینه که بهم گفتن: «توی این مشکل چون منطقه رامینه الکی داد و بی‌داد نکنین، اول زنگ بزنین به رامین از خودش بپرسین! مطمئناً دلیلی داره... که این اتفاق افتاده...»

ولی یه چیزی بگم؟! یه حرفی روی دلم می‌مونه و دلمو مش‌شکنه بعد این همه کار که بهم بگن: «بهت هنوز اعتماد ندارم فایلم رو بدم بهت... هنوز خودتو ثابت نکردی...»

سریال نفوذ (Leverage)

درود بر همگی عزیزان دل. امیدوارم حالتون خیلی خوب و عالی باشه. امروز اومدم بازم تفسیر خودمو از یک سریال جالب و هیجان انگیز باهاتون در میون بگذارم. نام این سریال زیبا و جالب «Leverage، اهرم فشار یا نفوذ» هستش. این سریال ساخته شده توسط دین دولین (Dean Devlin) هستش. داستان سریال درباره یک مامور سابق بیمه هست که با همراهی بزن‌بهادر، گوش‌بُر، هکر و سارق در پرونده‌هائی دخالت می‌کنن که دولت اون‌ها رو کنار گذاشته و قانون هیچ کمکی نمی‌تونه به اون‌ها بکنه.

من چند قسمت رو یادم نمیاد، یه جائی دیده بودم و ازش خوشم اومد. بعدها خودم کل سریال رو دانلود کردم و همش رو دیدم و واقعاً از داستان، روند اتفاقات و... لذت بردم. این سریال یکی از موفق‌ترین سریال‌های زمان خودش شد. به طوری که تا ۵ فصل ادامه پیدا کرد و همه فصل‌هاش پر بیننده بودن.

خون سرد یا دکستِر (Dexter)

درود بر همگی عزیزان و همراهان وبلاگ من؛ خیلی عجیبه مدت زمان طولانی شد که درگیر کارهای خودم بودم و واقعاً وقت نکردم و بیام توی وبلاگ خودم بنویسم. از این بابت از همگیتون پوزش می‌خوام. نکته مورد توجه اینه که متاسفانه مجدداً وبسایت من غیرفعال شده و اینقدر هزینه‌های فضا و دامنه زیاده که خب ادم یه جاهائی از هزینه‌هاش هاج و واج می‌مونه! الان دقیقاً وضعیت منه به صورت هاج و واج...

خب بپردازیم به بحث اصلی خودمون درباره 2 سریال به نام‌های «دکستر (Dexter)» و «خون سرد». کدوم سریال رو ترجیح می‌دید؟ سریال آمریکائی یا سریال ایرانی؟! بیایم به تفسیر این سریال بپردازیم...

سریال برادر جان

درود بر همگی عزیزان و همراهان و مهربانان. امروز اومدم تا تفسیر خودم رو از سریالی ایرانی به نام "برادر جان" برای شما بگم. سریالی که گوشه‌هاش رو کمی تا حدودی بدون متوجه شدم واقعیت و اصل داستان دیده بودم اما اصلاً متوجه هیچ چیز نشده بودم. سال نمایشش که تموم شد، برای پخش مجدد از شبکه تماشا فکر کنم قسمت ۲۱ یا ۲۳ بود رو که دیدم؛ با خودم گفتم باید این سریال رو ببینم و کامل در موردش مطلع بشم و بفهمم اصل جریان چیه. خب احتمالاً شما هم این سریال رو دیدید، داستانش رو می‌دونید و... پس من از اضافه گوئی به اصل داستان و تفسیر خودم می‌پرم.

من بازیگری "حسام منظور" رو در سریال "بانوی عمارت" دیده بودم و از بازیش بسیار لذت بردم. حسام منظور به یکباره اومد روی اوج و من واقعاً وقتی بازی و احساس حین بازیش رو دیدم واقعاً ازش خوشم اومد. وقتی می‌گم یکباره اومد روی اوج، منظورم اوج سریال یا بازیگری نبود، اوج برای من بود؛ یعنی برای من یکدفعه شناخته شد و من دنبالش رو گرفتم و بازیاش و سریالاش رو نگاه کردم. دقیقاً طبق دیدگاهم درباره سریال برادر جان، من بانوری عمارت رو هم کامل ندیدم و فقط چند قسمت اون هم نصف و نیمه دیدم و احتمالاً امشب سریال رو کامل دانلود می‌کنم و کامل می‌بینمش و پس از این پست احتمالاً تفسیر خودم رو هم راجع به این سریال هم می‌نویسم. من سریال‌های ایرانی به ندرت تماشا می‌کنم مگر ببینم چند قسمت برام جذابیت داشته باشه که یکدفعه مجذوبش بشم و خودمو مجبور به دانلود و دیدن کاملش کنم. باور کنید سریال ایرانی که قبل از این واقعاً جذبش شدم، اونم به دلیل داستان زیباش نه یه سری اتفاقائی که فقط توی سریال‌ها و فیلم‌های ایرانی میوفته، سریال فکر می‌کنم "دلدادگان" بود که واقعاً مجذوب داستانش شدم و کامل هر ۳ فصلش رو دیدم.